با آهنگ پل خانم گوگوش باید اشک ریخت.....آخرین بار واسه سپیده هق هق زدم......نمیدونم کی....اما همین چن ماه پیش بود.....وقتی که دنیا ، رو سرم خراب شد......وقتی که مونده بودم شیر گاز رو باز کنم یا لوله بخاری رو دربیارم......همون شبی که پس فردا صبحش شیدا گفت سپیده میگه من زینب رو از همه دوستام بیشتر دوس دارم ، من ازش دورم تو مثه خواهرم میمونی مراقبش باش.....همون شب.......صدای شیدا رو که حرفای سپیده رو دربر داشت ضبط کردم.......از اون شب به بعد این آهنگ رو گوش نداده بودم.......چون خاطره ی خوبی ازش نداشتم.....
اما دیشب به خاطره یکی دیگه با همون آهنگ ......
میدونم ارزش نداره.......اما بغض که این چیزا حالیش نیست......
نمیدونم شاید دلیل این اشک ها چیزه دیگه ای بوده....اما......
بذار قسمت کنیم تنهاییمون رو.......میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما......پلی باشه واسه از خود گذشتن
نظرات شما عزیزان:
|